تیرِ هفت خان در کاریان
تخریب درختان پارک مادر کاریان
امروز شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴، از اول صبح ذهنم با چند مساله، درگیر بود. در فضای ذهنی خود به حوادثی مشغول بودم از جمله:
۱_ انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت ۷۲ تن از مسئولین
۲_ تشییع تعدادی از شهدای عزیز دفاعِ دوم در تهران و…
۳_ و تقارن این دو حادثه در این سال با دهه اول محرم و عاشورای حسینی
به یاد دارم حادثه اولی همزمان بود با حرکت ما به سمت جبهه آبادان در اوایل دفاع اول. در اتوبوس متوجه شدیم که حادثه ناگواری در تهران رخ داده است و عده زیادی شهید شده اند. امروز ذهنم آن دفتر را پشت سر هم ورق می زد.
_ سلسله وار مثل یک فیلم، چرایی بروز آن دو حادثه و پیامدهای آن دو از جلو چشمانم رژه می رفتند.
از فرط ناراحتی سعی کردم ذهنم را به سمت حادثه شیرین زندگی ام ( سالروز ازدواج در ۷ تیر) متمایل کنم شاید اندکی از ناراحتی ام کاسته شود. اما مگر می شد؟!! در نهایت برای گریز از این خلجانات ذهنی، موبایلم را برداشتم تا پیام های رسیده را ملاحظه و در صورت نیاز پاسخ دهم.
پیام ها را یکی یکی باز کرده می خواندم و در صورت نیاز پاسخ می دادم؛ تا این که رسیدم به پیام بسیار ناراحت کننده ای از یک دوستِ طبیعت یار از کاریان کهن. چندتا عکس، یک متنِ مکتوب و یک وییس! اما خروار خروار تاسف و ناراحتی! داستان چه بود؟
خلاصه کلامش این بود: آقای…. به داد ما برسید، با مقامات مسئول شهرستانی و استانی رایزنی کنید تا جلو خسارت بیشتر را بگیرند. دونفر از اهالی کاریان (که گویا برای جناب دکتر حقیقت نیا، مجری طرح درختکاری حاشیه کوهستانی کاریان، شناخته شده نیز هستند) شبانه به پارک جنگلی هجوم برده و شوربختانه تعداد زیادی از درختان را قطع کرده اند.

از خبر و تصاویر ارسالی شوکه شدم، چرا که با آن پارک و زحمات دکتر و اهالی کاریان آشنا بودم؛ تا به حال همراه با برخی از اعضای انجمن حافظان محیط زیست گراش، سه بار در این پارک حضور یافته و با کاشت درخت به کمک نیک اندیشانِ طبیعت دوستِ کاریان رفته بودیم. تصور وقوع چنین اقدامی از سوی یک انسان نرمال و بی غرض برایم سخت بود.
ورود امروزم به فضای مجازی برای رهایی از آن خلجانات ذهنی که همه اش رنگ و بوی مرگ و شهادت می داد، نه تنها آرامبخش نبود بلکه از قضا بر غصه من افزود.
واقعا درمانده ام که آن دو نفر چرا، چگونه و چطور آن درختان را بی هیچ دلیل منطقی قطع کرده اند؟! می توان پرسید: وقتی تیشه و اره بر قامت ناز آن درختان بی دفاع می زدند، پیش خود چه فکر می کرده اند؟!! لابد احساس غرور و قهرمانی کرده اند و شاد و مسرور از این که درختان سبز ولی بی دفاع را شبانه قطع کرده اند!! آخر این همه کینه ی بی ریشه برای چه؟!!
هفتم تیر گویا همه اش بوی مرگ می دهد، منافقین، شهدای ۷۲ تن را به کام مرگ فرستاده اند؛ رژیم سفاک و کودک کش اسرائیل با حمایت آمریکا و غرب، دانشمندان، سرداران و مردم عادی را بی ملاحظه به شهادت رسانده اند و اینک سخت دلانی نابراه، با اره مرگ، دور از چشم مسئولین و اهالی منطقه، در سیاهی شب درختان زبان بسته را بریده و به کام مرگ فرستاده اند، که چه شود؟!!
اینجا در صدد مقایسه مظلومین این حوادث سه گانه نیستم، اما از مرگ آفرینی ساده دلان در حق انسانهای خدوم ( شهدا) و طبیعتِ خادم ( یعنی درختانِ طراوت آفرین که ریه طبیعت هستند) سخت در تعجب و تحیّرم.
استدعا:
جا دارد دادستان محترم شهرستان، مردم طبیعت دوست کاریان، شورای دلسوز روستا، امام جمعه محترم و دیگر مسئولین شهرستانی ( فرماندار، مدیر جهاد، رییس محیط زیست و…) به این قضیه ورود کرده و ضمن تادیب خاطیان، شوق و انگیزه دست اندر کاران مردمی محیط زیست و درختکاران بی ادعا را دوچندان نمایند. گرچه می توان ادعا و انگیزه خاطیان نیز همراه با سند و دلیل گوش کرد، شاید براساس سندی، چنین کرده اند ولی بی شک تا راه قانون باز است چرا به روش های خشن و غیرقانونی تن دهند؟!!
در پایان عرض می شود که بیایید با کاشت و حفظ درخت، ضمن زیبا سازی محیط پیرامون، سجده کنندگان الهی را تکثیر کنیم چرا که؛ و النَّجمُ و الشَّجرُ یَسجُدان( الرحمن/۶)… فبای آلاء ربکما تکذبان( الرحمن/۱۳)؟!
ابراهیم مهرابی- دوست دار طبیعت و عضو انجمن حافظان محیط زیست گراش
۷ تیر ۱۴۰۴